نقش تفريحي: موزه در ساليان دراز و قبل از هر چيز براي دوستداران غير حرفهاي در طبقة برگزيدة جامعه علمي براي لذت و سرگرمي به شمار ميرود و بسياري براي گفتگوهاي خاص از محيط آرامشبخش موزه استفاده ميكنند.
2) نقش آموزشي: مكان و هويت موزه در اصل تأثير گذارنده و آموزشبخش است. موزه در واقع كتابي است كه هر غرفه و سالن آن همچون فصلي و هر ويترين آن مانند برگي است كه مطالب جالب و آموزندهاي به انسان ميآموزد كه به هيچ وجه فراموش شدني نيست.
3) نقش علمي، پژوهشي: يكي از اصلي ترين اهداف موزهها نقش پژوهشي و اطلاعرساني آنها است كه بيشترين كمك را به متخصصين جامعه مينمايد. موزهها و اشياء منحصر بفرد آنها بازگو كنندة گفتههاي بي شماري هستند كه به هر كس پيامي ميدهند.
2-1-2- تاريخچه موزه در جهان
اولين موزه هايي كه در دنيا شكل گرفتند، هدف خاصي نداشتند. و بعدها موزهها اماكن و پرستشگاه هاي مقدس چون كليساي كاتوليك،معابد يوناني و پرستشگاه هاي بودايي در ژاپن را در بر مي گرفتند. اولين مجموعه شخصي دنيا در سال 1683 ميلادي در آكسفورد انگلستان با نام موزه آشمولین[1] به صورت عمومي درآمد. در دوره رنسانس كه تحول عظيم فرهنگي، هنري در اروپا (قرن پانزدهم به بعد) پديد آمد، موزه ها نيز بيشتر مورد توجه قرار گرفتند و ارزش راستين خود را بار يافتند.
تا قبل از قرن 15 ميلادي دو ايده در گردآوري آثار با ارزش وجود داشت:
1ـ جمعآوري اشياء به منظور مذهبي و اعتقادي جهت گنجينههاي صومعهها.
2- گردآوري آثار بخاطر ارضاء تمايلات نفساني نظير كلكسيونهايي كه شاهزادگان از طريق اقدام به جمعآوري كارهاي هنري، جهت قصرهايشان تهيه نمودند.
شرايط لازم براي ايجاد موزه در دوره هلنی[2] تا اواخر دوره رنسانس[3] در ايتاليا بوجود آمد.
پاپ سيكتوس چهارم[4] اولين شخصي است كه در سال 1471 ميلادي نخستين موزه به نام کاپیتولینه[5]با مفهوم امروزي آن را ايجاد كرده است.که در این موزه مجموعهای مهم از مجسمه های برنزی باستان را به مردم رم اهدا کرد[6].
موزه چزاريني[7] در سال 1500 م و فونر[8] در سال 1546 م و افيزی[9] در سال 1581 م به ترتيب در اروپا افتتاح شدند. حدود 100 سال بعد موزه آشمولين[10] در آكسفورد پا گرفت[11]. در سال 1759 میلادی موزه بریتانیا[12] در انگليس گشايش يافت.
موزهها و گالريها از اواسط قرن هيجدهم در پايتختهاي اروپايي پديدار شدند. اين امر غالباً با حمايت و جانبداري سلاطين صورت ميگرفت و اكثر كشورها با همكاري يكديگر اقدام به تأسيس موزههايي جهت تبادل آثار باستاني و هنري خويش مينمودند.
در تاريخ 30 اوت 1792 م در فرانسه موزهها جنبه عمومي و ملي يافت.
همزمان با اين عمل موزه لوور[13] بعنوان مكاني براي استفاده عموم در سال 1793 م افتتاح شد كه سنگ زيرين بناي موزهها در قرن 19 ميلادي گرديد[14]. موزه[15] بین سالهای 1823 و 1830 با طراحی کارل فردریش[16] به سبک یونان باستان ایجاد گردید[17]. موزه تاريخ فرانسه[18] كه بوسيله لويي فيليپ در سال 1833 میلادی در ورساي بوجود آمد وقايع و شخصيتهاي برجسته تاريخ اين كشور را در طي بيش از 100 سال( از زمان سلطنت هانری چهارم تا جنگ جهانی اول) به كمك تصاوير معرفي مينمود[19].
گالري هنر فریر[20] در واشنگتن در سال 1923 میلادی شكل گرفت[21] و گالري والکر[22] در سال 1972 توسط یان دیوید[23] در انگليس افتتاح شد[24] كه از آن زمان به بعد سير تحول موزهها با سبك نوين آغاز گرديد. از گنجينههاي كليساهاي قرون وسطي تا انواع موزههاي پايان سده نوزدهم ارائه آثار تحول چنداني نيافت، در طی قرن بيستم مفهوم ارائهاي توام با رعايت زيبايي شناسي حتي از موزههاي بدون ارتباط با هنر از اولويت ويژهاي برخوردار شد.
فنون نمايش نيز در طي يك صد سال گذشته تحول عمدهاي به خود ديده است و در سايه پيشرفتهاي شگرف علمي و فني و … نمايشهاي اشياء گذشته جاي خود را به آرايشهاي بسيار متنوعتر سپردهاند.
2-1-3- تاريخچه موزه در ايران:
برای اولین بار روزنامه شرف موزه را اينگونه تعريف مي كند : ” موزه به اصطلاح اهالي فرنگ عبارت است از مكان يا محلي كه مخزن آثار قديمه و اشياي بديعه و نفايس و مستظرفات دنياست و از هر تحفه و يادگاري كه در آن مخزون و محفوظ است اهل علم و اطلاع، كسب فايدتي و كشف سري مي نمايند و از احوال و اوضاع هر زمان، صنايع و حرف آن و رسوم آداب معمولهي حروف و عواطف آن ايام و عواطف انام با خبر مي گردد. میتوان گفت كه موزه مقياس شعور و ميزان عقول و درجه افهام، اصناف وآيينه ادراك گذشتگان است، مشكلات لاينحل در اينجا حل ميشود وشاهدي براي معلومات تاريخي شهود ارائه مي گردد.[25]“
پيرامون تاريخچه موزه در ايران بايد اظهار داشت كه جمعآوري و نگهداري اشياء با ارزش و قیمتی در ايران با انگيزه حفظ آثار شخصي بوده و بيشتر حالت خصوصي داشته است.
اولين نمونههاي آن را ميتوان در دوران سلسله هخامنشي و با شكلگيري حكومت مستقل ايران در یافتههای باستان شناسان مشاهده نمود كه صرفاً جنبه خصوصي داشته و تنها مورد استفاده حكام و امراي وقت قرار گرفته است.
در يكي دو قرن اخير و بر اثر كاوشها و حفريات باستانشناسي و يا بر حسب تصادف بتدريج آثار باستاني كه دليل بر وجود تمدنهاي پيشين اين مرز و بوم بوده در اكناف ايران آشكار و كشف ميگرديد كه متأسفانه بر اثر بيمبالاتي و بيتوجهي زمامداران وقت عموماً به خارج از كشور حمل و زينت بخش موزههاي جهان گرديده است و فقط تعدادي معدود از آنها در ايران باقي مانده است كه آن هم در مجموعههاي شخصي اعيان جمعآوري و نگهداري ميشده است.
اين وضع اسفبار كه موجب خروج گنجينههاي هنري و ملي و اشياء گرانبهاي تمدن گذشته اين سرزمين از ايران ميگرديد كم كم اولياء وزارت فرهنگ را بر آن داشت تا در اين زمينه چارهانديشي كرده و ترتيبي اتخاذ نمايند كه از خروج بي رويه اين آثار باستاني جلوگيري بعمل آيد.
طبق اسناد تاریخی، پیشنهاد ایجاد مکانی به نام موزه، برای نخستین بار در ایران از سوی مرحوم مرتضی قلی هدایت ملقب به صنیع الدوله مطرح شد که هرگز نتوانست به آرزویش جامه عمل بپوشاند؛ پس از آن، در سال 1295 هجری شمسی همزمان با تأسیس وزارت معارف و صنایع مستظرفه در ایران، اولین موزه به معنای اعم آن (قدیمیترین موزه ایران به معنای اخص، موزه همایونی است که به دستور ناصرالدین قاجار در ضلع شمال کاخ گلستان در سال 1294 هجری قمری برپا گردید و متشکل از هدایای خارجی شاهان قاجار و جواهرات سلطنتی بود.) به نام “موزه ملی” به همت مرتضی قلیخان ممتازالملک با دارابودن بیش از 270 قلم شیء در یکی از اتاقهای مدرسه دارالفنون برپا گردید که پس از مدتی آثار تاریخی این مجموعه نیز از مدرسه درالفنون به تالار آئینه واقع در ساختمان مسعودیه منتقل شد[26].